کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

دردے که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم!

آخرین مطالب

۹ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

حس و حال این روزای من 2

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۲۸ ق.ظ

میدونی چیه؟دیدین غر میزنم ب رابطم و..؟؟

عصبی میشم..ب این فکرمیکنم از من بدش میاد،دوسم نداره،مهم نیستم براش

خیلی افکار منفی میاد،دیدین؟

همش برا همون لحظه هست.. گاهی وقتا میدونم درکم کم میشه

چون علی پیشم نیست و وجودش رو حس نمیکنم و خودم میدونم اذیتش میکنم

از رو دوست داشتنه..وقتایی ک شیفتش تموم میشه و میاد انقدر خوبیم و حالمون خوبه

خیلی دوسش دارم و شاید با خودم بگم حسم داره کم میشه بهش ولی نه..نمیشه😅

عاشقشم واقعا و از داشتنش خوشحالم..گفتم اینهمه چس ناله نوشتم یکم وقتایی که حالم خوبه

هم بنویسم و داشته باشم از همه چی..

رااااااااستیییییی😍😍😍مدرک گواهینامه رو بالاخره قبول شدم و دوهفته دیگ میاد 😎

این یکی رو هم تموم کردم..یکی آزمون ها مونده ک 5 اسفند دوتا آزمون دارم بشدت سخت

ولی ی کلمه هم نخوندم..از خوندن بدم میاد و آدم شب امتحانی هستم ولی باید فردا صبح 

خودکار و دفتر رو بگیرم و اول برنامه ریزی کنم واسه سال جدید و بعد از اونم بشینم بخونم 

و سال جدید تمام اهدافم رو تیک بزنم😊❤️

اینور سال مطالب اکستنشن ابرو رو باید کامل و تکمیل کنم تا بتونم تو لاین اموزشیم ، سال جدید بیارم🥰

من مطمنم سال جدید خیلی دختر موفق و پولداریم و علی هم ی کار خفن پیدا می‌کنه و باهم ماهی 100 ملیون درمیاریم..ماشین خیلی خوب میخریم واسه خودمون،خونه خیلی خوشگل🥰😍

سفرای خفن و خلاصه ب هرچیزی ک میخوایم میرسیم

یکی از آرزوهام اینه که طلافروشی داشته باشم 😅❤️خیلی آرزومه 

دوسدارم تو یک الی دوسال میلیاردی پول دربیاوریم ، بعد ازونور ی گالری طلا بزنم

و از ایران برم..❤️❤️❤️و درس بخونم و کلی زبان های دنیا رو یاد بگیرم

آزمون های پی در پی

چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ

5 اسفند دوتا آزمون دارم بشدت سخت که باید بخونم

آزمون گریم و بهداشت

9اسفند آزمون لیفت ابرو

26اسفند آزمون بافت

ب معنای واقعی شت😐😂خیلی تئوری خواندنش سخته

دلم میخواد با نمره بالا قبول شم..مثلا کمتر از 70نشم

امیدوارم بااین اعصابی ک دارم بتونم درست بخونم و نمره خوبی بگیرم😊🤌🏻

الآنم دارم آهنگ تتلو بزار تو حال خودم باشم گوش میدم..قبلش هم بغلم کن

منتظر تخم مرغم ک محمد برام بیاره.دوساعته منتظرم و خسته شدم و الان ی استپ 1 دقیقه ای 

داشتم و با فاطمه حرف زدم میگ محمد یادش رفت و باز میاد😐😐😐😐پیف..دیگ کصخل دارم میشم 

حس این روزای من

چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

این روزا حس غریبی دارم و دلم آرامش ذهن رو میخواد

دیشب بعد مدت ها تو پیجم کپشن نویسی زیر ی پست کردم و اون عکس رو پست کردم

خیلی با حس خوبی خوابیدم..چون تنهام همیشه و سخت بهم میگذره و دیگ حسمو دارم ازدست میدم

هر سری ی پله حسم کمتر میشه..چون اون آدم وقتی دور از منه تنهام می‌زاره و حتی ی ثانیه هم بدیاد من نیست

ایرادی ندارع...منم سعی میکنم جای خالیشو با آدمای دیگ پر کنم ک نبودش احساس نشه..

ولی خودم ک از دل خودم خبر دارم🫠🥲

ایرادی نداره ..بالاخره لیلا هم ی جا دست از تلاش می‌کشه..دست از اینهمه دوست داشتن

اینهمه علاقه و ی روزی مثل نرگس ک همه جونش بوده میزارتش کنار..

از نرگس ک بالاتر کسی نبود تو زندگیم😅 ولی خب این بالاتر از اونه چون بخاطر این آدم ، اون ادمو کنار گذاشتم

برام مهم بود چون...اما اون اینکارو بخاطر من نمیکنه

بازم ایرادی نداره...میگم ایراددنداره چون روزی متوجه میشه ک پشیمونی سودی نداره.. منم خسته شدم 

از ناز کشیدن ، از خواهش کردن ، تمنا کردن ووو... دیگ اصرار ب موندن نیست..اصرار ب بودنش ، جایی رفتن،

باهم بودن نمیکنم..می‌خوام رابطه رو با حس اون جلو ببرم..ببینم ب کجا کشیده میشه

امروز درحد ی نیم ساعت با ارفاق صحبت کردیم..رفت الان اومد و الکی گفتم خوابم میاد ، خستم

رفت😊مثل من اصرار ب موندنم نکرد..مثل من نپرسید مگ چیکارکردی ک خسته ای،نگفت نبودی امروز ، نگفت دلم واست تنگ شد امروز کم بودی..با ذوق براش زنگ زدم غذا خوردن رو ترجیح میده ک ذوق منو کور کنه..من بودم غذا رو ول میکردم و حرف میزدم..حتی ارزشم از ی آدمی مثل امین غلامی و رهنما کمتره ک موقع غذامون میگم بزار کنار جواب نده غذا سرد میشه ولی جواب اونارو میده و غذا خوردن با من سرد میشه ولی با اونا هست حاضر نیست دو دقیقه دیرتر غذاشو بخوره..دروغ ک نمیگم

توجه ب همیناس😊همش تلاش میکنم حسم تغییر نکنه..خستم بس ک خودمو گول میزنم ک سعی میکنم بهش شک نکنم ، سعی میکنم ب خودم بقیولونم دوسم داره،سعی میکنم همش دارم سعی میکنم ولی باز همیشه ته دلم خالیه

ایرادی نداره بازم😊

تنهایی این شبای من

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۵ ب.ظ

گاهی وقتا خیلی تنهام..کسیو ندارم دو کلمه باهاش حرف بزنم

خیلی سخته..تنهایی بهم خیلی فشار میاره..دوسداشتم یکی بود باهاش حرف بزنم

کاش یکیو داشتم ک بتونم درد و دل کنم.. ی‌غریبع که منو نشناسه و راحت از سختی هام

بهش بگم و از تنهاییام..کاش کسی امشب پیدا شه و حرف بزنم باهاش

حالم خوب بشه و یکم سبک شم


تنبلی

دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۱۶ ق.ظ

گاهی از روزا دلم میخواد زود پاشم و پامیشم ولی جدا کردنم از رختخواب خیلی سخته

مخصوصا ک در اتاق بستس..الان ی ساعته بی هدف تو گوشی پرسه میزنم

سالن قصد داشتم برم و نمیدونم برم نرم..نمیدونم چیکارکنم اصلا

دلم کلی خرید میخواد ولی پول ندارم..ی هنرجو بگیرم برم واسه خودم کلی چیزمیز بخرم😍

از خوراکی تا لبااااااااس

مسافرت برم و خلاصه حالمو خوب کنم..

بلاتکلیفی

دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۲۵ ق.ظ
نمیدونم چیکارکنم..تو بگو بهم...
خستم خیلی..دیشب هرچی دفتر و خودکار رو گرفتم خواستم بنویسم کلمه نیومد..
هرچی خواستم برنامه بریزم نیومد چیزی
نمیدونم اصلا..اصلا نمیدونم باید چیکارکنم و موندم که چیکارکنم
امروز 16 ام بهمن 1402شده و امیدوارم سال جدید این روز ماشین داشته باشم
نمیدونم اصلا..خیلی بلاتکلیفی و اصلا شرایط روحی مناسبی ندارم
خیلی تحت فشار روانیم..گاهی وقتا آرزوی مرگ میکنم..گاهی وقتا بشدت خوبم..
ولی خواستم بگم آدم می‌تونه هربار با ی حرف حسش از سری قبل کمتر بشه
و کم کم بی تفاوت بشه و سر بشه..حرفایی که تا مغز و استخون میرن
اما من خیلی حالم بده..خیلی زیاد..جوری ک قابل توصیف نیست و دوسدارم فریاد بزنم
جیغ بکشم تا شاید آروم شم..دوسدارم محکم مشت ب دیوار بکوبم..خیلی حالم بده

تکرار فراموش نشدنی

دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۴۸ ق.ظ

گاهی وقتا ی سری حرف ها ی بارش درد میاره قلبتو چه برسه دوبار و تکرارش

کلمه ای که باعث بشه از خودت بدت بیاد..از صمیمی شدنت..از اینهمه خودت بودن

از بیان ی سری کلمات و سواستفاده بشه از پاک بودنت

تو باشی نزدیک ترین فردت بهت دوبار تو موقعیت های مختلف جنده خطابت کنه

درصورتی که ی بار حتی اندازه یک هزارم مثقال خطایی ازت سرنزده ، چیکارمیکنی؟

خیلی درد داره..آش نخورده و دهن سوخته..دردش تمام وجودمو گرفته

شایدم حس گناه اومده سراغم... دارم ب خودم بد میکنم..باخودم بد تا میکنم

این حق من نیست..منی که همیشه سعی کردم سالم زندگی کنم و خط قرمز هارو حفظ کنم

این کلمه حق من نیست🙂

علی😊

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۳۵ ب.ظ

خیلی دوسش دارم..خیلی زیاد...اونم دوسم داره و بهم احترام می‌زاره..باهم دوستیم..

عاشق همین..دیوونه بازی داریم..بهم محبت میکنیم..مسخره بازی میکنیم..دعوا می‌افتیم

همو می‌زنیم و خلاصه همه جوره کنار همیم..امیدوارم سالیان سال کنار هم باشیم 

و همیشه همو دوس داشته باشیم❤️❤️

اتفاقای خوب خوب

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۲۸ ب.ظ

بالاخره اسمم برا 4تا مدرک میکاپ و شینیون و بافت و بهداشت رد شد😍❤️

خداروشکر میکنم بازم ی قدم نزدیک شدم ب آرزوهام و گواهینامه رو هم س شنبه نوبت بزنم

تمااااااااااام😍😍😍😍🫶

خدا کنه اینور سال ی دو س تا هنرجو بگیرم..خدا نگاهی بهم بندازه و مشکلاتم حل بشه

مدرک مربیگریمو ک گرفتم..اسمم برا چهارتا مدرک رد شد..ازونور گواهینامه رو بگیرم و آموزش 

لیفت و لمینیت مژه و ابرو رو ضبط کنم مطالب اکستنشن ابرو رو تو دفتر وارد کنم عالی میشه😍

سال جدید شغل جدید اکستنشن ابرو ب لاینم اضافه میشه و میتونم آموزش هم بدم 

ک احتمال داره هنرجوهام بیان پیشم.هزینه کلاس پایین میدم..مثلا دوتومن ک راحت شرکت کنند

خلاصه اینکه نمیزارم زندگیم لنگ بمونه و بنظرم من آدم جذب خدماتی نیستم

بیشتر باید رو مربیگری تمرکز کنم و اکستنشن ابرو رو یاد بگیرم دو س تا سالن میتونم آموزش بدم 

من مطمنم میتونم تو لاین اکستنشن مژه و ابرو موفق بشم🥰🥰

برنامه ریزی 1403 رو باید زودتر انجام بدم که بتونم طبق برنامه پیش برم

و راجب علی هم رابطمون خداروشکر خوبه..دیشب فقط ی بیست و چهار ساعت ازش خبری نداشتم

و بم گفت دو س تا فیلم پشت هم دیدم و ایرادی ندارع فقط اطلاع میداد و وقتی اومد خونمون واسه حموم بقدری دیدمش از درون داغون داشتم میشدم ، سعی کردم بروز ندم حال بدمو و آخرسر انقد موند و هرچی گفتم برو و نرفت دیگه نتونستم تحمل کنم و ترکید دلم و من بقدری فشار عصبی بم اومد حالم خیلیییییییی بد بود و میترسیدم سکته کنم!!!!وحشتناک بودم و نفسم نمیومد ولی خب بهترشدن گریه کردم و تخلیه شدم چون شاید نصفه شب تو خواب یچیزیم میشد

تمام لرزش توی بدنم رو حس میکردم و دستم مشت میشد و قفل میکرد و خیلی داغون بودم

میترسیدم سکته کنم