کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

دردے که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم!

آخرین مطالب

۳ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

خانواده آزاردهنده

يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۴۶ ب.ظ
امشب از اون شباس که خستم و واقعا فشار مغزیم بالاست
خسته میشم ازشون و نمیدونم باید چیکارکنم..
تحمل کنم یا چی ؟
زمانی که میخوام برم سرکار مخالفت میکنند ، بعد که وارد کار میشم هی ازم سوال میپرسن
اوف واقعا اذیت میشم..خیلی اذیت میشم 
همه فکرمیکنند میتوندد ازم هی سوال کنند راجب کارم ، سودم و همه چیز
همش فشار رومه و هی بغض میکنم
ازارم میدن و عصبیم میکنند
انتظار دارن دوماه پول پارو کنم ولی نمیفهمند..هیچی نمیفهمند و خسته میشم از اینهمه زورگو بودنشون
سرم چقدر درد میکنه از اینهمه فشاری که رومه..
دوربین خراب شده و عصبیم..
گاهی وقتا به سرم میزنه هرکاری باشه ، فقط پول زیاد باشه تا دهن همه ادمارو ببندم
ولی ادمش نیستم
اصلا دارم کصشر میگم من ، میدونم
جدیدا ازین کصشرا زیاد میگم 
ولی نمیدونم چیکارکنم
فقط نمیدونم ادامه بدم و فشار عصبی رو تحمل کنم یا بشینم تو خونه و.. 

دلم میخواد..

شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۰۶ ب.ظ

جدیدا میدونی چجوری شدم؟اینطور که به هرچیزی که دوسش دارم میرسم بازم چشام سیر نمیشه

مثلا قبلا دوست داشتم خانوادم کاری بهم نداشته باشن و مامانمو کمتر ببینم

واقعیتش کمتر میبینم ، درسته گیراشون رو دارن ولی به نسبت قبل خیلی کمتر

دلم میخواست سرکار برم ، الان رفتم

دلم میخواست درمد داشته باشم ، دارم 

دلم یه شریک خوب میخواست ، اونو هم دارم

وضعیتم بد نیست ولیاین چیزی نیست که من میخوام

نمیدونم باید چیکار کنم تا زودتر بهشون برسم

مثلا دلم میخواد تا یک ماه دیگه کلاس اکستنشن مژه رو برم 

یا مثلا زبانمو تقویت کنم و بتونم راحت مکالمه کنم

یا باشگاه برم

درسم رو شروع کنم برای کنکور 

پیانو واسه خودم بخرم

دلم میخواد 4 فروردین کنسرت معین برم

دلم میخاد یه دوربین خفن بخرم واسه خودم 

دلم میخواد زودتر ایفون 13 پرو رو بخرم برا خودم

و یچیز دیگه هم میخوام ولی خب فعلا شدنی نیست..

گفتنش یکم برام سخته ولی اینجا نباید سختم باشه اما سخته..

درسته از رابطم با دوست پسرم راضی هستم ولی دلم رابطه جدی میخواست که هیچیه..

کاش به همشون خیلی زوده زود تا اخر سال 1401 برسم


بدون عنوان

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۰۷ ب.ظ

دلم خواست امشب یه سری اتفاقات رو‌بنویسم که بعد دوسال خوندم یادم بمونه

مثلا اینکه تو یه تایمی یکی ماه اخیر رابطم با نرگس تقریبا تموم شده بود و خب خودش اومد و باهم اوکی شدیم و خب ی دوران تخمی و مزخرف رو گذروندم

درگیر بچه بازی بودم ولی خب هست الان..نه مثل قبل ولی هست..

رابطم با علی همچنان هست و خیلی خوبه و دوسش‌دارم

بنظرم هنوزم همونیه ک میخواستم تا بعد ببینم چی میشه

اما از رابطه ای که باهاش دارم احساس خوبی دارم و از وجودش لذت میبرم

کارمم که اوکی شده و هرروز میرم سرکار و خیلی راضیم و امروز نرفتم و کلا روز تخمی بود..

هم خواستگار مزخرف فردا دارم و میخواد بیان و هم سالن نرفتم و کلا تحمل خونه رو ندارم ، چون ارامش ذهنی ندارم..

دیگه جونم براتون بگه که کلا همینقدر بود..

کلا ی‌ادم متفاوتی شدم دیگ

یچیز جدید شدم..

به هیچکسم اهمیتی نمیدم مثل قدیما اولویتم خودم هستم..

بعد دیگ اینکه مثل قبل دوباره استاد کنترل احساسم شدم و البته تا گفته نمونه

این رفتار و بی حس شدنم گاهی وقتا خودمو اذیت میکنه ولی خب بهتر از اسیب دیدن روح و ذهن و روانم هست😅

دیگه همین..

از لایف استایلم راضیم..از دوست پسرم بشدت راضیم و از روحیه و اخلاقمم خیلی راضیم..درستشم همینه

راستی کتابخونه ثبت نام کردم که برم برا کنکور شروع کنم..انگیزمم علی بود که بخوام درسمو ادامه بدم و خوشحالم که انگیزه اتفاقات خوب و خوش زندگیمه..براهمینه که تو دلم جا باز کردع😁

همین دیگ

تااینجاشو گفتم 

راستی یچیز دیگه

فائزه دخترداییم داره ازدواج میکنه باکسی که دوسش داره

از رابطه منو علی هم خالم اینا میدونند که برام مهم نیست

کلا همه چی به یه ورم شده..و فقط ب عقاید و خودم اهمیت میدم