دلتنگی های سربازی علی
این روزا سربازی علی هست و ی شبایی پست هست
دوماه از سربازیش میره و ی شب بخواب بود هفته پیش س شب پست نزدن براش
و خب خوب بود و امشب پست هست ولی دلم عجیب براش تنگ شده
سخته دوریش برام بااینکه تو شهر خودمونه ولی دلم میخواد کنارم باشه همه شب
از نظر روحی اذیت میشم و خب دلم میخواست هفته ای ی شب پست باشه
ی تایمی یکی از روستاهای شهرموم بوده ک پنج شبانه روز اونجا و پنج شبانه روز خونه بود
ی مزیتی ک اونجا داشت گوشی آزاد بود و چت میکردیم و دلتنگی تا حدودی رفع میشد
اما اینجا ن..الآنم خوابه و من بشدت دلم میخواست حرف بزنم باهاش..🙃☹️نیاز دارم بهش
دلم بغلشو ، صداشو میخواست ک هیچکدوم رو ندارم