تولد 1400
من اومدم ولی با ی حال متفاوت
دیروز 23 مهر تولدم بود و خیلی خوشحال بودم که 21 سالم شده
چون دیروز پریود بودم و درد شدیدی داشتم حوصلم نمیگیرفت که تایپ کنم ولی امروز تونستم و حالم بهتره..
خواستم از اتفاقات این مدت اخیر بنویسم
که چطور داره میگذره..
هم اتفاقات خوب افتاده و هم بد..
اتفاقات خوبم زیاده
یکی اینک دارم میرم سرکار و مشغول ب کار تو یک سالن ارایشگاهی میخام بشم
متاسفانه نشد ک عکاسی کنم و خانوادم راضی نشدن
ولی همینک بیرونم و از البته اینو هم بگم از شغلمم راضیم و دوس شدارم
تو کار مژه و ابرو هست و بنظرم خیلی قشنگه..
خلاصه اینک این از اولیش
دومیش علی..
بخوام روراست باشم اونقدری که اون دوسم داشت ، حس میکردم من ندارم
یعنی دوسش داشتما ولی نه اندازه اون که پنج شنبه وقتی باهم بیرون رفتیم و..
کلا حس و حالم نشبت بهش متفاوت شده..یطور دیگ دوسش دارم..
خیلی وجودش خوب و ارامبخشه..دقیقا چیزی که میخواستم هست..
خبر بد هم میتونه رابطه منو نرگس باشه که بخاطر همین اتفاقای اخیر نسبت به من دلخور و سرد و ناراحته..
دلم نمیخواد که اینطور باشه..چون رفیق منه،،رفیق روزای سختمه و همیشه کنارم بود و پشتمو داشته و داره ولی بعضی از رفتاراش عجیبه
مثل با علی بیرون رفتنام که عصبیش میشه و ناراحت..
نمیدونم واقعا..ادم میمونه چه کنه..
ولی میخوام بگم با همه اتفاقات حالم خیلی خوبه
و از اتفاقاتی ک افتاده خوشحالم..
یچیز دیگ بگم؟
اینک پست های منو نرگس میخونه
من خودم نیستم😅چون امکان داره ناراحت بشه با ی حرفم
تاهمینجاشم شاید راجب حسم ب علی گفتم ناراحت بشه ولی من نمیتونم خودمو اینجا مخفی کنم.
میدونی چیه الان رو دلم ی سری حرفا سنگینی میکنه ولی نمیتونم بگم و حس غریبی دارم
خیلی حس چرتیه..من دیگ با نرگس راحت نیستم چون اون نمیزاره خودم باشم.
ولی..تولدم مبارک😁🎂🎈
امیدوارم امسال بترکونم🤪😊🤍و کارای خفن تری کنم