بلاتکلیفی
دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۲۵ ق.ظ
نمیدونم چیکارکنم..تو بگو بهم...
خستم خیلی..دیشب هرچی دفتر و خودکار رو گرفتم خواستم بنویسم کلمه نیومد..
هرچی خواستم برنامه بریزم نیومد چیزی
نمیدونم اصلا..اصلا نمیدونم باید چیکارکنم و موندم که چیکارکنم
امروز 16 ام بهمن 1402شده و امیدوارم سال جدید این روز ماشین داشته باشم
نمیدونم اصلا..خیلی بلاتکلیفی و اصلا شرایط روحی مناسبی ندارم
خیلی تحت فشار روانیم..گاهی وقتا آرزوی مرگ میکنم..گاهی وقتا بشدت خوبم..
ولی خواستم بگم آدم میتونه هربار با ی حرف حسش از سری قبل کمتر بشه
و کم کم بی تفاوت بشه و سر بشه..حرفایی که تا مغز و استخون میرن
اما من خیلی حالم بده..خیلی زیاد..جوری ک قابل توصیف نیست و دوسدارم فریاد بزنم
جیغ بکشم تا شاید آروم شم..دوسدارم محکم مشت ب دیوار بکوبم..خیلی حالم بده
- ۰۲/۱۱/۱۶