6/3 عجیب
شش روزی ک نیست ، نیست..
گاهی وقتا هست بیشتر روزا نیست..
یعنی من مسیج ندم مسیجی نمی‌ده و بعد ده ساعت شاید خبرمو بگیره
حالا س روزی ک هست پیشم،بیستر وقتا هست و گاهی وقتا نیست
از صبح داره سریال میبینه و خسته شدم از این وضعیت حال بهم زن
اصلا دوسندارم شب پیشش بمونم و دلم واسه اتاقم تنگ شده🫠
کلافه میشم از این وضعیت..حس الآنم ازش متنفرم ولی میدونم فردا اوکی میشم
حالم از این تناقض اخلاقیم بهم میخوره..خیلی دلم میخواست حسم ثابت باشه..
انقد رفتارهای کصخلانه نداشتم و با یکم محبت زود مودم تغییر نکنه
حالم از این ضعیف بودنم بهم میخوره..شاید من اسمشو ضعف بزارم
نمیدونم واقعا🫠🫠هرچی که هست دوسندارم اینطور باشم
حالا درک باید داشته باشم ولی این موضوع درکی توش نیست
صبح تا ظهر فیلم..بعد ناهار..بعد خواب..بعد فیلم..ب منم حرفی نزد شامشو خورد و نگفت
بیا باهم شام بخوریم..خیلی دلم میخواست شب بمونم خونه خودم و
تنها باشم ولی متاسفانه برم خونه
مامانم اینا میفهمن یچی شده..چون علی هروقت میاد باهم همیشه هستیم
هوف..خستم.. مامانم اینا هم دهنمو گاییدن ب معنای واقعی
هی میگن کارت ب کارت بیا بکن..کصخل شدم دیگه..
این هم همش غر میزنه باز تورو کار دارند..متنفرم از این کصشر گفتنش
خستس مغزم..🙃دلم آرامش میخواد
9ساله دنبال آرامشم🙂🙂🙂
