دلتنگی های تکراری

امروز دلم گرفته بود واقعا

دلم علی رو میخواست..🫠

مامانم اینا فردا بندبن میخوان برن و من واقعا دوسندارم کسی بیاد خونمون

یک اینک حوصله خواهرام رو ندارم و اگر ی درصد بخوان بیان میگم نیان و یگانه رو میخوام بیارم پیش خودم

دوم اینکه جایی هم نمیرم و خلاصه حس بهتری دارم ب اینک تنهام

چند وقته هی یکی ب تلگرام،ولتساپ ، اینستاگرامم میخواد وارد شه...😐

امروز همه رو دومرحله ای کردم و بشدت پسورد های سخت دادم تا کسی نتونه واردشه

این روزا مدام راجب شغل علی فکرمیکنم😊

ی کار خوب و خفن..ایشالا درست میشه