کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

دردے که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم!

آخرین مطالب

نفس راااحـــــــــــــــــــــــــت

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۲۶ ب.ظ

چند وقتی میشه که میخوام بنویسم اما انگار نمیشه،یا تامیخوام بنویسم
حسش میره،،یه شب هم بیخوابی به سرم زده بود سه بار باگوشی نوشتم
و درآخر نمیدونم چه مرگش میشد دستم میخورد و میرفت برای خودش و کلا بیخیال شده بودم..
اینروزها سریال see رو میبینم البته یک قسمت بیشتر ندیدم چون خیلی هیجانیه:))
بعد کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد رو میخوندم اما دیدم رمانه،خوشم نیومد و کنار گذاشتم
و کتاب شازده کوچولو رو شروع به خوندن کردم و خیلی لذت میبرم و کاملا درکش میکنم:)))
خب فعلا در بیکاری به سرمیبرم و هیچ شغلی برام پیدا نشد متاسفانه
و منتظر یک کار نون و آب دار و البته بصورت فنی یچیزی یاد بگیرم
چراکه اگه کار میخواستم بوتیک و اینا ریخته برای گرفتن نیرو...
دیگه اینکهههه...
آهااان..
نرگس رو میخواستم براتون بگم...
رفت آموزش خیاطی و خیلی خوب داره پیش میره و داره موفق هم میشه
و این روزها خوبه اما متاسفانه یک ایراد خیلی بزرگی بینمون پیش اومد اونم اینکه خیلی کم پیش همیم
و اون خیلی کم حوصله شده و من متاسفانه هروقت میخوام مثل قبل پرشور و طولانی براش حرف بزنم
همه ی حرفام رو با بی میلی و بی حوصلگی جواب میده یا میگه ولش و نهایتش میگه به من توجه کن
و خودش حرف میزنه و من حرفام تو دلم میمونه و هیچی نمیتونم بگم..و انگار کم کم داره برام عادت میشه
کم حرفی و نمیتونم چیزی رو بهش بگم و برای اولین بار حرفام تودلم میمونه جدیدا و خیلی کم حرف و آروم
دارم میشم...هرازگاهی بااینکه میبینم نهایت تموم بیست مین چت کردنم تو تل هرازگاهی وسطش میگه 
اها،اوم،آره و... و کلماتی کوتاه خلاصه میشه،،میدونم حوصله حرفامو نداره اما میگم تا حالمو یکم اوکی
کنم اما بیشتر وقتا ضدحال میزنه و این باعث میشه سخت بتونم به حالت اولیه ام برگردم اما...برمیگردم:)
یک دفتر طراحی برای خودم خریدم،،،که توش طراحی کنم،یکبار طراحی کردم و تمام شد..خخخخخ
کلاس زبانمم دارم میرم..ترم هشت هستم و خیلی حالم خوبه زمانی که کللاس زبان میرم و دارم به چیزی
که جز آرزوهام بود میرسم..دلم میخواد انقدر زبانم خوب بشه که به راحتی بتونم مکالمه کنم و بتونم فیلم های
آمریکایی و انگلیسی رو ترجمه کنم:))..شاید سال بعد اگه سرکار نرفتم یا کلاس عکاسی و یا کلاس آموزش
فوتوشاپ برم...به هرحال باید تلاشمو بکنم تا بتونم موفق بشم و به آرزوهام برسم..اگرم شغلی پیداکردم و 
امیدوارم که پیدا کنم به یم کلاسی رزمی برم که آؤزوی منههه:)))..از داداشم خیلی ممنونم که اینجارو بهم معرفی
کرد،آروم میشم وقتی مینویسم و حرفای دلم دیگه رو دلم سنگینی نمیکنه و حالمم خوبه...الان حس سبکی
خاصی دارم و آروم شدم به مدت هاا..یکم مشکل پا گرفتم و پام بخاطر نشستن زیاد پای سیستم درد میگیره
تنبلی میکنم و روی سیستم نمیام و با گوشی هم که خیلی سخته تایپ کردن های بلند و طویل...
امیدوارم بلاگ بیان یک نرم افزار اختصاصی برای تایپ کردن و سیو کردن طراحی کنه تا ما راحت تر با
گوشی پست هامون رو بزاریم...خیلیا هستن که لب تاپ و کامپیوتر ندارند و زورشون میاد با گوشی وبلاگی
برای خودشون درست کنند یا بکل هیچ جوره سمتش نمیرن..امیدوارم این مشکل رو حل کنند:))
خببب خداروشکر حرفااامم تموممم شددد...:))))))

  • leila 79.ha

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی