کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

دردے که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم!

آخرین مطالب

اولین تجربه!!

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۲۱ ب.ظ

بعضی از چیزها اولین تجربشون بدک نیست..

بنظرم بعضی چیزها که آسیبی به اطرافیانت وارد نمیکند را انجام بدی بد نیست...

دیروز بعداز تحمل مشکلاتم و لبریز شدن صبرم و یه دعوایی با یکی!... بعداز مدت 

بسیار زیاد و طولانی مدت یهو به سرم زد با تیغی کاتری دستمو بزنم:-|

نمیدونم خوشبختانه بود یا بدبختانه اماتیغی پیدا نشد و شروع کردم به گشتن دنبال کاتر..

که پیداش نکردم..

جداازاینکه حالم بد بود یه جنون عجیبی بهم دست داده بود که طی این همه زجر کشیدن هام

هیچوقت به سرم نزده بود اینکار رو کنم اما دیروز عجیب بود که این حالت ها بهم دست داد..

مامانم خونه نبود و سریع زنگ زدم براش و گفتم کاتر کجاست و اونم چیزی نپرسید که میخوای چیکار

خیال میکرد برا کارم نیاز دارم.. آدرسشو بهم داد و من پیداش کردم و متاسفانه کند بود:(

انقدر رو دستم کشیدم که تهش چند برش سطحی داده شد...

میخوام حالم رو توصیف کنم که چه احساس کرختی ای خاصی بهم دست داده بود..

بااینکه سطحی برش داده بودم اما خیلی ازش خون میومد و هرچی بیشتر میومد 

حس بهتری بهم دست میداد اما یهو نمیدونم چی شد که گرفتم با یه دستمال جلوشو گرفتم که بیشتراز این نیاد

نه اینکه رگم رو زده باشم نه خیلی بالاتراز رگ فقط هدفم خالی کردن خودم بود..هیچ جوره آروم نمیشدم و

این اذیتم میکرد خیال میکردم با گریه حالم خوب میشه اما نشد که نشد...بدترم شد..

اما با زدن دستم تمام انرژی منفی ام خالی شد و حس سبکی ای بهم دست داد..البته لازم به ذکر است که بگم با همونی

که بحثم شد خودش آرومم کرد و ازاحتمال زدن بیشتر جلوگیری کرد:))

پ.ن1:انقدر اون لحظه بی جون بودم که حتی زور شکوندن تیکه جلوی کاتر رو نداشتم

 که اگه داشتم معلوم نبود چی میشد!!

و اینم بگم با تمام اینها وقتی خواستم اینکارو کنم تمام دست و پام و تنم یخ زده بود از بس ترسیده بودم

و برام جای سواله این بعضی ادما از بالا تا پایین دست رو میزنن چه غلطی میکنند؟اولش که میزنی درد نداره

اما بعدش خیلی درد میگیره و میسوزه...

  • leila 79.ha

نظرات  (۲)

دست من تا مدت ها جاش موند،واقعا پشیمون شدم بعدش :(
پاسخ:
فعلا که هنوز احساس پشیمونی ای بهم دست نداد
ممنون بایت نظرتون:)
 سلام 
کاتر چیه؟
توی یه سریالی بود خاطرات......
پسره برای این که یک درد رو فراموش کنه 
اومد چند تا حواس پرتی براش درست شد و خودش هم درست کرد یکی از اونا ایجاد درد جسمانی برای خودت بود .و فراموشی که چیزی که تو رو داره از درون میخوره

تو روانشناسی این یه اقدام  عمل زیان باره که در هر حال تاثیر مثبتی داره-زدن رگ رو نمیگما....
یاد صحنه رگ زدن دختره سریال 13 دلیل برای اینکه.... افتادم خیلی واقعی بود نمیدونم دیدیش یا نه 
یا اصلا مشکلاتی که داری ...شبیه به مشکلات هانا(شخص اول سریال) باشه...
 
پاسخ:
کاتر یا همون موکت بر:-|
فیلم 13دلیل رو هم دیدم،،مشکلات هانا با من خیلی فرق میکنه..
اون با خانوادش خوب بودد..هانا حساس و زودرنج بود و....
خلقیات اون بامن متفاوت بود اما درکل زجری که میکشم با هانا برابراست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی