امید این روزای من
این روزا هم دلم گرفتس و هم امیدوارم..
دلم گرفتس از رابطم.. حس میکنم داره رو ب سردی میره..
کلمات عاشقانه هست اما متاسفانه من کاملا حسش میکنم یچی این وسط عوض شده
یچیزی مثل سابق نیست ولی نمیدونم چیه..و از حسم مطمنم
علی هم دوماه دیگه سربازیش تمومه و خلاصه اخراشه..شغلش رو هم بیمه انتخاب کرده
و امیدوارم و آرزو میکنم موفق ترین بشه..
خوشحالیش خوشحالی منه 😊وقتی اون میخنده منم حالم خوبه
دیگه کاری ب بود و نبودش ندارم واقعا..رابطه جنسی جالبی نداریم و وقتی میره
محل خدمتش کلا نیست و وقتی هم هست برام وقت نمیزاره و کلا حرفی باهم نمیزنیم
یجورایی دوستدارن و نمیخواد..قربون صدقه و کلی ابراز احساسات هست
فقط کلامی و تو عمل نمیبینم..چیزی که قبلاً میدیدم و الان تغییر کرده..
داشتم میگفتم..
کاری ب کارش ندارم واقعا..چون تمام تلاشمو کردم واقعا و اون همش پسم زد
و میخوام کاملا قبولش کنم ک یک زن مجردم و میخوام ادامه زندگیمو بدون وابستگی پیش ببرم
چیزی که تصمیم گرفتم و نمیدونم تا چه حد میتونم موفق باشم😊این آدم مناسب دوستی بود برام فقط
ن همسر که نمیتونه هیچ جوره حمایتم کنه ، حتی از نظر جنسی تامین!!
امیدوارم 😍 برای خرید ماشین،برای ضبط آموزش لیفت،برای اکستنشن مژه و..
برای تمام برنامه های 403 که ایشالا به تک تکشون برسم
راستش موندم که چی خوبه چی بد..چیکار بایستی کنم..
واقعا بین زمین و هوا معلقم..نمیدونم ب فکر عروسی کردن باشم یا نه!
یکم دودلم سر عروسی و میخوام عقب بندازم!حس میکنم عروسی کردنمون تا یکسال دیگه اشتباهه
مطمن نیستم ب بودنش،به زیر یه سقف رفتن...
امیدوارم حل بشه تمام مشکلاتم
و برآورده شدن تمام امید ها و آرزوهایم