کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

مینوسم و فریاد های دلم را بی صدا میگویم تا بلکه کمی ارام شوم

کمی آرام شویم

دردے که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...! و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سکوت هم!

آخرین مطالب

دوکلام حرف بعدازمدت ها

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۴۰ ق.ظ

سلام به همه دوستان

خیلی وقته که نیومدم و نمینویسم

فکرکنم آخرین بار ۹۸/۱۲/۲۹بوده که دیگه هیچ فعالیتب نداشتم

امروز اومدم یکم باهاتون حرف بزنم..چقدر دلم برای اینجا تنگ شده

آخرین باررو نمیدونم چیکارمیکردم و چه پستی گذاشته بودم اما الان 

اینجام که بهتون بگم درحال چه کاراییم..

خب من به کلاس لایت رومم رفتم.بله...به کلاس فتوشاپم دارم میرم 

و منیجر استادم شدم و درهمون مزون تدوینگرشونم شدم

خیلی این روزا روم فشاره...هم ازنظرکاری و هم ازنظرعاطفی

نرگس منم خوبه...اونم پیشم هنوز هست.هنوزم همو دوسداریم

اما...

نسبت بهم بخاطر وقت نزاشتنم سردشده..و نمیدونم چیکارکنم..

این روزها خیلی نیاز به محبت ازنوع نرگس دارم ، اما خب...

خودمم خسته شدم ازین همه حجم کار...اما چیکارکنم..

الانم درحال چرت زدنم و خوابم میاد اما باید بیدارمیشدم..

شاید میتونستم بیشترازاینا بنویسم اما بخاطر داشتن خواب زیاد😂

نمیتونم...حتما دوباره وبلاگ نویسی رو شروع میکنم😊👊⁦❤️⁩⁦❤️⁩


اخرین پست 98

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ب.ظ

امروز آخرین روز 98 هست و خب فکرکنم اکثرمون دل و دماغ وارد شدن 

به سال جدیدو نداریم اما بیایم راجب سال98 چطور گذشت حرف بزنیم

تواین سال روزای سختی رو پشت سر گذروندم با تمام خوبی و بدی هاش

گذشتت...


بیایم اصلا راجب اتفاقای ناگوار و بد حرف نزنیم و ازروزای خوبمون بگیم

قرارنیست همیشه از اتفاقاتی که باعث صدممون شده بیایم بگیم..بیایم با صحبت

راجب اتفاقای خوب و مثبت حالمون خوب و خوب تر کنیم تا سالجدید رو باخلق و خوی و حال خوب بگذرونیم

اگه بخوام از دید مثبت توسال98حرف بزنم یکیش این بود که من توجایگاهی که قراربود باشم

پا گذاشتم و دارم هرروز بیشترازدیروز پیشرفت میکنم و این حال منو خیلی خوب میکنه

دومیش اینکه بهترین دوستم رو تواین روزای بد و ناامیدکننده دارم..رفیقی که همیشه پشتم بوده و هست و از 

خانواده بیشتر هوامو داشته و این خیلی خوبه و آروزمیکنم همیشه تواین روزایی که هیچکس ازهم خیرنمیبینن

و کمتردوستی باصداقت و روراستی وجود دارهه کنارهم بمونیم:)))

سومین اتفاق خوب هم اعتقادم نسبت به هرچیزی که بهش ایمان داشتم بیشترشده و تاثیرشو

توزندگیم دارم میبینم و خیلی عالیه..

و امیدوارم توسال جدید مستقل تر باشم و بتونم اونچیزی که خودم میخوام،زندگی کنم 

و اونطوری که دوسدارم باشم...

سال نو رو به همه ی شمایی که پستم رو میخونید پیشاپیش تبریک عرض میکنم 

و امیدوارم حال دلتون خوب خوب باشهه:)))

نمیدونه..⁦:-)⁩

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۲۹ ق.ظ

واقعا نمیداند من00:25خوابم نمیبرد؟؟؟

آیانباید فکرکنه که من یکساعت و ربع منتظرش موندم و نهایت 

چتمون که ده مین بود منو راضی نمیکنه؟؟؟

بنظرش من لنگ این ده مین چت بودم؟؟؟

هه...

نمیدونه..

هیچی نمیدونه...

من به چه گناهی مرتکب شدم؟

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۱۹ ب.ظ

گاهی وقتا باخودم فکرمیکنم مگر من به چه گناهی مرتکب شدم که گرفتار همچین پدر و مادری

شدم؟؟؟...هوومم؟دارم سزای کدوم اعمال زشت از بدو تولد میدم که باید گرفتار یه همچین 

پدرومادری بشم؟؟؟پدرومادری که درک از دنیای دخترونه یک دختر19ساله رو ندارند؟؟

پدرومادری که یک روزی به یک جایی رسیدم بگم با پشتیبانیه کی بوده؟؟

وقتی برای یک جا رفتن هیچوقت راضی نبودند و نیستند 

من تابه الآن به هرچی که خواستم رسیدم فقط و فقط با تلاش و پشتکار خودم بوده 

و چیزی جز این نبوده و نیست...همیشه دیگران رو بامن مقایسه میکنند اما هیچوقت

نشده اون ها رو با پدرومادری مقایسه کنم!!

نه اینکه توذهنم نکرده باشم..اتفاقا روزی هزار بار که از جلوی چشمام میگذرند و هربار دلم رو

میشکونند گفتم ای کاش پدرومادرم یکی دیگه بودند.یکی که درکم کنه و باهاشون حالم

خوب باشه و بتونم کنارشون آرامش داشته باشم،بتونم باهاشون دوست باشم،بتونم باهاشون درودل کنم

اماخب..این هایی که گفم همشون ای کاش و حسرتی بیش نیست..شاید بعداز مرگم دنیای دیگه ای باشه

دنیایی که بتونم خودم محل زندگیم رو،پدرومادرم رو،دینم  رو،اسمم رو انتخاب کنم..

نه اینکه از دین و اسمم خوشم نیاد..نه..کلی گفتم و بیشترین تاکیدم رو پدرومادره..

میگن پدرومادر عین فرشته ها مهربونن اما کو؟همش بدخلقیاشون رو چرامن باید ببینم؟؟

چرا من باید تحمل کنم؟؟چرا واقعا؟؟خواهرم که ازدواج کردن و رفتند و فقط من موندم..:)

چرا کسی این درکم کنه؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این روزهایم...

چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۱۴ ب.ظ

این روزهای منم میگذره..

وقتایی که مزون هستم اوکی هستم..بااینکه جای مورد علاقم نیست اما بهتراز خونه هست

حداقل از زمانی که نرگس رو پیش خودم آوردمم تمایلم بیشتر شده

محیطش صمیمی و خوبه و تازمانی که دوره تدوینم تموم نشد فعلا هستم

البته خانوم موسوی(صاحب مزون)امروز بهم یه پیشنهاد داد

وقتی وارد پیجم که شد و علایقم رو دید گفت پیجم رو مدیریت کن،واینکه یه سری اساتید 

میخوان بیان و نرم افزاری رو یاد بدن و منم باشم و یاد بگیرم که  فکرکنم مارولوس باشه

و اینکه یه سری چیزارو میگه تدوین کنم و.. .درکل اگه همینجا کارم بگیره و حقوقی ام درکار باشه عالی میشه:))

ایشاا.. همه چی به خوبی پیش بره...

این روزها حوصله خونه رو بدتراز قبل ندارم...چون گیردادن های مادرم مثل همیشه و شایدهم بدتر

چقدر سخته کنار اومدن باهاشون

صبح ها میخوام سمت مزون برم تو گوشم هندزفری میزارم و پراز حس های خوب میشم که غیرقابل توصیفه

ای کاش نباشم اینجا..برم جایی که دوس دارم تا خودم بخوام و برگردم..:))

خداکنه اون روز پیش بیاد..

هرجایی..برام فرقی نداره..فقط دورازاین خونه تا آروم آروم باشم

یک جای دنج..سکوت با یک موسیقی بی کلام و یک سیستم و همین..بس است

:))

جهان سادست ما پیچیدش میکنیم...ای کاش بزارن که حداقل خودمون هرجور که دلمون میخواد زندگی رو 

تودست بگیرم:)..

ای کاش...

تولده تو..:))

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۱۳ ب.ظ

قربونت برم که انقدر ماهی فداتشم...

تولدت مبارک بهترین آبجی دنیا...🎂🎂🎂🎂🎂🎂

خیلی خیلی دوستت دآرم قشنگم..😍😍😍😚😚💋💋

تولده تو،تولد منه عشقم..وقتی تو به دنیا اومدی انگار منم متولد شدم..

توبهترین داراییه زندگیه منی...💋💋💋💋💋

مرسی که بابودنت دل من رو شاد میکنی و حالم رو خوب

مرسی که همیشه توهرشرایطی کنارمی و هوامو داری بهترینم...

خیلی عاشقتم...19/11/79 تولدته و من تو پوست خودم نمیگنجم ازاینکه خدا همچین فرشته ای رو آفریده...

بهافزودن خطترینم..مهربونم...خیلی ازت ممنونم که تو این دوسال کنارم بودی و هستی...

خیلی ازت منونم بخاطر تموم خوبیات

مرسی که بین همه منو انتخاب کردی و بامن بودن رو به همه ترجیح دادی..

این عالیهه و من چقدر به خودم میبالم که تورو کنارم دارم و ازاین بابت رووزی هزاربار باید خداروشکر کرد 

خدایاشکرت..:))))))❤️❤️❤️❤️❤️

آبجیه خودم..بهمن ماهیه من..تولدت روز خوش شانسیه منی..تولدت روز دوباره زنده شدنمه..

تولدت هزاران هزاربار مبارک عزیزدلمممم..:*)😘😘❤️❤️

هرچی آرزوی خوبه بهش برسی و خوشبخت ترین دختر واسه خودت و خودم بشی

آرزوی تو،آرزوی منه...دعامیکنم به آرزوهامونم برسیم...

ازطرف آبجیت لیلا..

رفیق همیشگیه خودمی نرگسم...😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️💋💋💋💋💋

پ.ن:تقدیم به تو عزیزدلم❤️❤️❤️❤️


هنوزم...🙂

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۰۷ ق.ظ

هنوزم با پی ام دادنش دلم میلرزه.استرس میگیرم

حالت تهوع،سرگیجه،تپش قلب و اشک توچشام جمع میشه🙂

چرا؟؟

عجیبم چقدر من...

ازتاخیر جواب دادناش،،پوووفف...

اصلا یه چت معمولی با چت قریون صدقه هیچ فرقی برام نداره

درکل حالم میشه..

آره...

حالم بده..

خیلی بده...تاحدی که نفس کم میارم و هی گرمیگیرم و باز یخ میکنم

چقدر بده این حالت..نصیبتون نشه الهی...🙂

روزهای خوب...:))

جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ

این روزها،حالم خیلی بهتراز اون زمان های پرازکابوس هست

و حال دلمم خیلی خیلی بهتره...:)))

کلس های تدوینم دوسه هفته ای میشه شروع شده و شنبه چهارمین جلسمه..

خیلی فوق العادس و تا الان چهارتا کلیپ درست کردم و تدوین کردم..

و خب خودم خیلی ازکارام راضیم..اگه تو پیجم برین (که تو قسمت خصوصی اسم 

پیجمو گفتم)بصورت هایلایت یه قسمتی از کلیپ هامو گذاشتم..البته دوتا از کلیپ

هامو چون اولی که پیش و پاافتاده بود،دومی برای استوری بود..سومی و چهارمی رو خیلی دوسداشتم که

تیکه از اون روگذاشتم..واقعا زمانیکه سروقت تدوین میرم گذر زمان رو یادم میره

و فقط میتونم بگم:فوق العادست:)))

خیلی خوشحالم که دارم راهمو پیدا میکنم..ازهمون اول راه من کار باهمین سیستم بوده

که خب من عاشق عکاسی ام،عاشق فوتوشاپ،عاشق لایت روم و فکرشو نمیکردم عاشق 

تدوینم باشم..قبل از خرید پکیج یه سری ویدئو تو یوتیوب دیدم که فهمیدم

چقدر منو سرذوق میاره و حالم رو خوب میکنه...

و خب بابدبختی و اشک و گریه:-|تونستم اینو بخرم.واقعا هنوزم درک نمیکنم چرا اینطوری ان..

بیخیال..بیاین تاازحال خوبم بگم براتون..همش که نمیشه غرغرهام و ناله هام برای شما باشه.خخخخ

حال خوبمم میخوام باهاتون باشه و باهاتون شریک شم و تقسیم کنم:)))

این آموزشش 12جلسه و دوماهه هست و خب اینطور حساب کردمم با کلی تمرین و تکرار

میتونم بعدازعید تو یک آتلیه خوب کارکنم...البته حقوقش مهم نیست،چراکه باید تلاش کنم و تجربه های

بیشتری کسب کنم تا بتونم به جاهای بالاتری برسم...

امیدوارم بتونم انقدر حرفه ای بشم و کلیپ های فوق العاده ای تدوین کنم که 

استادم خودش بهم تیزر و کار بده چراکه میتونه همچین کارایی هم بکنه...

خیلی بعدازاین اتفاق خوششبینم..چون که کلیپ هایی که درست میکنم خیلی بانظم

 و دقیقه و استادم خیلی ازم بین تموم اون49نفر راضی هست...

امیدوارم هرچی جلوترمیرم و کارم سخت تر میشه تلاش و انگیزمم بیشتر بشه و کارهای بهتری تحویل بدم:))))

مزون هم میرم و خب خوبه..میگذره..وقت گذرونده..اما یه چیز جالب اینکه جایی که میرم

مربیمون هم استاد دانشگاست هم طراح چاپ روی پارچه و هم طراح لباس و جالبه روزایی که طراحی داره

بهم میگه توهم بیا یادبگیر یا توقسمت الگو و... .دارم مجانی آموزش میبینم و این خیلی تعجب برانگیزه..

نمیدونم واقعا..اماخب اون میدونه من علاقه ای ندارم ولی استعدادشو میگه دارم و میتونم هم طراح بشم 

هم خیاط ولی مسیرمن یچیز دیگست..وقتی فهمید تدوین دارم آموزش میبینم..خیلی تشویقم کرد که یادبگیرم

و کنکور سراسری برای تدوین بدم چراکه نیرو و استاد دانشگاه برای تدوین میگه خیلی کم هست و..

و باعلاقه ای که تو داری حتما موفق میشی...بازم هرچی خدا بخواد و البته تلاش من...

خیلی حرف زدمم..خخخخ بعدازمدتت هااااا.:)))))))))

امیدوارم حال دلتون خوب باشه و به چیزهای خوب خوبی برسیننن:))))


پریمیر من،،،دوست داشتنیه مننن

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۳۰ ق.ظ

خب سلااام.یه خبر خیلی خووووب دارمم.باکلی

زحمت و یدبختی تونستم خانوادمو راضی کنم تا پکیج اموزش 

ادوبی پریمیر رو سفارش بدم و فردا دومین جلسه 

هست و خیلی خوووشحالممم...مطمنم تواین کار موفق میشم

راستی کار پیدانکردم اما ی چیز خنده دار

کلاس خیاطی میرم😂😂😂😂😂

البته به عنوان شاگردی که کلا خیلی خوبه همه چی دارم 

یاد میگیرم و ایننننکهههه

امروز اولین روزم بودد خیلی خوببب بودد

بععععدددد اینکههه امروز اولین سوتی رو دادم با یه در دیگه اشتباه گرفتم

بعد نزدیک بود تو پیرایشگاه مردونه برم😑😂😂😂

ک خب حل شد...ای کاش نرگسم میومد پیشم اما خب فکرنکنم بگیرن⁦☹️

و فردا دومین جلسه پریمیر هست و خیلی خوشحالمم...

راستی:😁

فردا برای اولین بار خونه نرگس شون میخوایم بریم...

خدا بخیر بگذرونه بااین همه داستان😶😑😂😂😂😂

خب خب

من برممم.خیلی دیروقتههه.شبتون بخیررر...بایییی

،⁦:-)⁩👌

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۲۹ ق.ظ