نمیدونه..:-)
واقعا نمیداند من00:25خوابم نمیبرد؟؟؟
آیانباید فکرکنه که من یکساعت و ربع منتظرش موندم و نهایت
چتمون که ده مین بود منو راضی نمیکنه؟؟؟
بنظرش من لنگ این ده مین چت بودم؟؟؟
هه...
نمیدونه..
هیچی نمیدونه...
واقعا نمیداند من00:25خوابم نمیبرد؟؟؟
آیانباید فکرکنه که من یکساعت و ربع منتظرش موندم و نهایت
چتمون که ده مین بود منو راضی نمیکنه؟؟؟
بنظرش من لنگ این ده مین چت بودم؟؟؟
هه...
نمیدونه..
هیچی نمیدونه...
گاهی وقتا باخودم فکرمیکنم مگر من به چه گناهی مرتکب شدم که گرفتار همچین پدر و مادری
شدم؟؟؟...هوومم؟دارم سزای کدوم اعمال زشت از بدو تولد میدم که باید گرفتار یه همچین
پدرومادری بشم؟؟؟پدرومادری که درک از دنیای دخترونه یک دختر19ساله رو ندارند؟؟
پدرومادری که یک روزی به یک جایی رسیدم بگم با پشتیبانیه کی بوده؟؟
وقتی برای یک جا رفتن هیچوقت راضی نبودند و نیستند
من تابه الآن به هرچی که خواستم رسیدم فقط و فقط با تلاش و پشتکار خودم بوده
و چیزی جز این نبوده و نیست...همیشه دیگران رو بامن مقایسه میکنند اما هیچوقت
نشده اون ها رو با پدرومادری مقایسه کنم!!
نه اینکه توذهنم نکرده باشم..اتفاقا روزی هزار بار که از جلوی چشمام میگذرند و هربار دلم رو
میشکونند گفتم ای کاش پدرومادرم یکی دیگه بودند.یکی که درکم کنه و باهاشون حالم
خوب باشه و بتونم کنارشون آرامش داشته باشم،بتونم باهاشون دوست باشم،بتونم باهاشون درودل کنم
اماخب..این هایی که گفم همشون ای کاش و حسرتی بیش نیست..شاید بعداز مرگم دنیای دیگه ای باشه
دنیایی که بتونم خودم محل زندگیم رو،پدرومادرم رو،دینم رو،اسمم رو انتخاب کنم..
نه اینکه از دین و اسمم خوشم نیاد..نه..کلی گفتم و بیشترین تاکیدم رو پدرومادره..
میگن پدرومادر عین فرشته ها مهربونن اما کو؟همش بدخلقیاشون رو چرامن باید ببینم؟؟
چرا من باید تحمل کنم؟؟چرا واقعا؟؟خواهرم که ازدواج کردن و رفتند و فقط من موندم..:)
چرا کسی این درکم کنه؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزهای منم میگذره..
وقتایی که مزون هستم اوکی هستم..بااینکه جای مورد علاقم نیست اما بهتراز خونه هست
حداقل از زمانی که نرگس رو پیش خودم آوردمم تمایلم بیشتر شده
محیطش صمیمی و خوبه و تازمانی که دوره تدوینم تموم نشد فعلا هستم
البته خانوم موسوی(صاحب مزون)امروز بهم یه پیشنهاد داد
وقتی وارد پیجم که شد و علایقم رو دید گفت پیجم رو مدیریت کن،واینکه یه سری اساتید
میخوان بیان و نرم افزاری رو یاد بدن و منم باشم و یاد بگیرم که فکرکنم مارولوس باشه
و اینکه یه سری چیزارو میگه تدوین کنم و.. .درکل اگه همینجا کارم بگیره و حقوقی ام درکار باشه عالی میشه:))
ایشاا.. همه چی به خوبی پیش بره...
این روزها حوصله خونه رو بدتراز قبل ندارم...چون گیردادن های مادرم مثل همیشه و شایدهم بدتر
چقدر سخته کنار اومدن باهاشون
صبح ها میخوام سمت مزون برم تو گوشم هندزفری میزارم و پراز حس های خوب میشم که غیرقابل توصیفه
ای کاش نباشم اینجا..برم جایی که دوس دارم تا خودم بخوام و برگردم..:))
خداکنه اون روز پیش بیاد..
هرجایی..برام فرقی نداره..فقط دورازاین خونه تا آروم آروم باشم
یک جای دنج..سکوت با یک موسیقی بی کلام و یک سیستم و همین..بس است
:))
جهان سادست ما پیچیدش میکنیم...ای کاش بزارن که حداقل خودمون هرجور که دلمون میخواد زندگی رو
تودست بگیرم:)..
ای کاش...
قربونت برم که انقدر ماهی فداتشم...
تولدت مبارک بهترین آبجی دنیا...🎂🎂🎂🎂🎂🎂
خیلی خیلی دوستت دآرم قشنگم..😍😍😍😚😚💋💋
تولده تو،تولد منه عشقم..وقتی تو به دنیا اومدی انگار منم متولد شدم..
توبهترین داراییه زندگیه منی...💋💋💋💋💋
مرسی که بابودنت دل من رو شاد میکنی و حالم رو خوب
مرسی که همیشه توهرشرایطی کنارمی و هوامو داری بهترینم...
خیلی عاشقتم...19/11/79 تولدته و من تو پوست خودم نمیگنجم ازاینکه خدا همچین فرشته ای رو آفریده...
بهترینم..مهربونم...خیلی ازت ممنونم که تو این دوسال کنارم بودی و هستی...
خیلی ازت منونم بخاطر تموم خوبیات
مرسی که بین همه منو انتخاب کردی و بامن بودن رو به همه ترجیح دادی..
این عالیهه و من چقدر به خودم میبالم که تورو کنارم دارم و ازاین بابت رووزی هزاربار باید خداروشکر کرد
خدایاشکرت..:))))))❤️❤️❤️❤️❤️
آبجیه خودم..بهمن ماهیه من..تولدت روز خوش شانسیه منی..تولدت روز دوباره زنده شدنمه..
تولدت هزاران هزاربار مبارک عزیزدلمممم..:*)😘😘❤️❤️
هرچی آرزوی خوبه بهش برسی و خوشبخت ترین دختر واسه خودت و خودم بشی
آرزوی تو،آرزوی منه...دعامیکنم به آرزوهامونم برسیم...
ازطرف آبجیت لیلا..
رفیق همیشگیه خودمی نرگسم...😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️❤️💋💋💋💋💋
پ.ن:تقدیم به تو عزیزدلم❤️❤️❤️❤️
هنوزم با پی ام دادنش دلم میلرزه.استرس میگیرم
حالت تهوع،سرگیجه،تپش قلب و اشک توچشام جمع میشه🙂
چرا؟؟
عجیبم چقدر من...
ازتاخیر جواب دادناش،،پوووفف...
اصلا یه چت معمولی با چت قریون صدقه هیچ فرقی برام نداره
درکل حالم میشه..
آره...
حالم بده..
خیلی بده...تاحدی که نفس کم میارم و هی گرمیگیرم و باز یخ میکنم
چقدر بده این حالت..نصیبتون نشه الهی...🙂
این روزها،حالم خیلی بهتراز اون زمان های پرازکابوس هست
و حال دلمم خیلی خیلی بهتره...:)))
کلس های تدوینم دوسه هفته ای میشه شروع شده و شنبه چهارمین جلسمه..
خیلی فوق العادس و تا الان چهارتا کلیپ درست کردم و تدوین کردم..
و خب خودم خیلی ازکارام راضیم..اگه تو پیجم برین (که تو قسمت خصوصی اسم
پیجمو گفتم)بصورت هایلایت یه قسمتی از کلیپ هامو گذاشتم..البته دوتا از کلیپ
هامو چون اولی که پیش و پاافتاده بود،دومی برای استوری بود..سومی و چهارمی رو خیلی دوسداشتم که
تیکه از اون روگذاشتم..واقعا زمانیکه سروقت تدوین میرم گذر زمان رو یادم میره
و فقط میتونم بگم:فوق العادست:)))
خیلی خوشحالم که دارم راهمو پیدا میکنم..ازهمون اول راه من کار باهمین سیستم بوده
که خب من عاشق عکاسی ام،عاشق فوتوشاپ،عاشق لایت روم و فکرشو نمیکردم عاشق
تدوینم باشم..قبل از خرید پکیج یه سری ویدئو تو یوتیوب دیدم که فهمیدم
چقدر منو سرذوق میاره و حالم رو خوب میکنه...
و خب بابدبختی و اشک و گریه:-|تونستم اینو بخرم.واقعا هنوزم درک نمیکنم چرا اینطوری ان..
بیخیال..بیاین تاازحال خوبم بگم براتون..همش که نمیشه غرغرهام و ناله هام برای شما باشه.خخخخ
حال خوبمم میخوام باهاتون باشه و باهاتون شریک شم و تقسیم کنم:)))
این آموزشش 12جلسه و دوماهه هست و خب اینطور حساب کردمم با کلی تمرین و تکرار
میتونم بعدازعید تو یک آتلیه خوب کارکنم...البته حقوقش مهم نیست،چراکه باید تلاش کنم و تجربه های
بیشتری کسب کنم تا بتونم به جاهای بالاتری برسم...
امیدوارم بتونم انقدر حرفه ای بشم و کلیپ های فوق العاده ای تدوین کنم که
استادم خودش بهم تیزر و کار بده چراکه میتونه همچین کارایی هم بکنه...
خیلی بعدازاین اتفاق خوششبینم..چون که کلیپ هایی که درست میکنم خیلی بانظم
و دقیقه و استادم خیلی ازم بین تموم اون49نفر راضی هست...
امیدوارم هرچی جلوترمیرم و کارم سخت تر میشه تلاش و انگیزمم بیشتر بشه و کارهای بهتری تحویل بدم:))))
مزون هم میرم و خب خوبه..میگذره..وقت گذرونده..اما یه چیز جالب اینکه جایی که میرم
مربیمون هم استاد دانشگاست هم طراح چاپ روی پارچه و هم طراح لباس و جالبه روزایی که طراحی داره
بهم میگه توهم بیا یادبگیر یا توقسمت الگو و... .دارم مجانی آموزش میبینم و این خیلی تعجب برانگیزه..
نمیدونم واقعا..اماخب اون میدونه من علاقه ای ندارم ولی استعدادشو میگه دارم و میتونم هم طراح بشم
هم خیاط ولی مسیرمن یچیز دیگست..وقتی فهمید تدوین دارم آموزش میبینم..خیلی تشویقم کرد که یادبگیرم
و کنکور سراسری برای تدوین بدم چراکه نیرو و استاد دانشگاه برای تدوین میگه خیلی کم هست و..
و باعلاقه ای که تو داری حتما موفق میشی...بازم هرچی خدا بخواد و البته تلاش من...
خیلی حرف زدمم..خخخخ بعدازمدتت هااااا.:)))))))))
امیدوارم حال دلتون خوب باشه و به چیزهای خوب خوبی برسیننن:))))
خب سلااام.یه خبر خیلی خووووب دارمم.باکلی
زحمت و یدبختی تونستم خانوادمو راضی کنم تا پکیج اموزش
ادوبی پریمیر رو سفارش بدم و فردا دومین جلسه
هست و خیلی خوووشحالممم...مطمنم تواین کار موفق میشم
راستی کار پیدانکردم اما ی چیز خنده دار
کلاس خیاطی میرم😂😂😂😂😂
البته به عنوان شاگردی که کلا خیلی خوبه همه چی دارم
یاد میگیرم و ایننننکهههه
امروز اولین روزم بودد خیلی خوببب بودد
بععععدددد اینکههه امروز اولین سوتی رو دادم با یه در دیگه اشتباه گرفتم
بعد نزدیک بود تو پیرایشگاه مردونه برم😑😂😂😂
ک خب حل شد...ای کاش نرگسم میومد پیشم اما خب فکرنکنم بگیرن☹️
و فردا دومین جلسه پریمیر هست و خیلی خوشحالمم...
راستی:😁
فردا برای اولین بار خونه نرگس شون میخوایم بریم...
خدا بخیر بگذرونه بااین همه داستان😶😑😂😂😂😂
خب خب
من برممم.خیلی دیروقتههه.شبتون بخیررر...بایییی
نمیدونم چرا هیچوقت اونجوری که دلت میخواد پیش نمیره
ای کاش یه روزی برسه همه آدما به مراد دلشون برسن..
مراد ما همون آرزو شما هست.😁
دلم میخواد یه روزی بیاد همه حالشون خوب باشه
روزی برسه همه چشاشونم بخنده و کلا شاد باشن..
نمیدونم چرا همیشه اونجوری که دلم میخواد پیش نمیره..
هوف...
پس کی منم مثل بقیه میتونم به آرزوهام برسم و خوشحال باشم؟
هوووم؟؟
مغزم پیچاپیچ هست و نمیدونم چی بگم که بتونم تموم اون حس های
مختلفمو بریزم بیرون تا یکم از شر این سردرد های مزمن و تکراری راحت
شم...شاید زمان باید بگذره..چقدر دیگه؟؟؟دلم میخواد زودتر زمان بگذره
تا زودتر برسم اما از گذر سنمم میترسم و ازاین هم میترسم بازم نشه☹️☹️
امید دارم یه روزی همونی میشم که تصپرمه اما زمانش رو نه...نمیدونم
هعی خدا..چه آرزوهایی تواین دل لامصب هست...
آدمای دیگه عین من چه میکنن؟؟
چندنفر یا بهتره بگم چندهزار نفره دیگه عین من هستند؟؟؟
خیلی دلم میخواد اونام بااین شرایط من چطور اوضاعشون روکنترل و مدیریت میکنند...😊
قطراتم اشکم گوله گوله میاد پایین..
چه حال غم انگیزی دارم من..من لیلام۱۹سالم هست:)
گاهی وقت ها باید کنار گذاشت همه چیزها و فقط خودت
را نگه داری برای ثانیه ای...من خوشحال نیستم.ادای خوشحال هارو
درمیارم..من خوشبختم؟
نه..
دلم عین یک گنجشک تازه به دنیا آمده است،،همانقدر کوچک همانقدر
ترسیده،،باهمانقدر تپش قلب بالا..
این دنیا چیز خوبی نبوده برای من..بدو تولد از پا گذاشتن به این دنیا
هراس داشم و با کلی جیغ و چشمانی گریان مرا به زور به این دنیا
آوردند و من هنوزم،با کلی جیغ ساکت ووبی صدا و چشمانی گریان به
دور از هرچشم دیگری و موندن اجباری...
خیلی سخت است...
چی سخت است؟؟؟
آره درست حدس زدی..خسته از امید دادن های واهی
خسته از حرف های تکراری...
یگانه یه جمله کوتاه گفته بود که اونموقع فارغ از همه چیز بودم
مخندیدم اما تو سرم مونده،بود...گفته بود:خستم از حرف های تکراری
خستم از لبخندهای اجباری...چقدر قشنگ گفته بود..
من یا میمیرم یا همین روزها زنده ام میکنند و من به زندگی
برمیگردم..ای کاش هرچی زودتر تموم بشه این همه غم و خستگی...
زودتر تموم شو غمم..خستگیم زودتر برو که دیگه برام خیلی تکراری شدین
دلم میخواد یکم خوشحالی و سرحالی بجاتون بیان..برید و رهایمم کنید.😊